

شاید یکی از سوالاتی که توجه بسیاری از افراد را به خود جلب کرده است، این باشد که موسیقی خوب چیست؟ و موسیقی بد چیست؟ این سوالات باعث شده تا نظریهپردازان این عرصه دستهبندیهایی براساس سبک و یا محتوای موسیقی انجام دهند و برخی دیگر آن را براساس اثرات روانی و فیزیولوژی دستهبندی نمایند. بهطور کلی، افراد بسیاری ممکن است بپرسند، چه آثار موسیقیایی میتواند اثرات مثبتی بر حالات و روحیه افراد داشته باشد و کدام گروه اثرات مخربی بر کنشهای روانی و فیزیولوژی افراد خواهد داشت.
موسیقی خوب میتواند باعث تقویت و بهبود عملکرد فیزیکی و روانی افراد شود.
بدیهی است که هر فرد براساس شرایط محیطی و سلایق شخصی در هر دوره زمانی ممکن است سبک خاصی از موسیقی را بپسندد و معتقد باشد که این سبک از موسیقی تأثیر مثبتی بر روحیه و روان وی دارد؛ اما، واقعیت این است که برخی از موسیقیها اگرچه در لحظه باعث احساس شعف در افراد میشود، ممکن است در طولانی مدت تأثیر منفی بر واکنشها، عملکرد روانی و فیزیولوژی داشته باشد و برخی را دچار عارضههای روانی همانند افسردگی نمایند.
بهطور کلی، تشخیص این که چه سبکی از موسیقی خوب و یا بد است، چارچوب و یا قانون خاصی ندارد؛ اما، موسیقی باید حاوی محتوای سالمی باشد و القاکننده مفاهیمی همانند سخنان شنیع، ناامیدی، پوچی، غم، اضطراب و دلتنگی نباشد؛ زیرا، چنین محتواهایی نه تنها بر فیزیولوژی روانی افراد بلکه بر رفتار آنان تأثیرات منفی خواهد داشت. افزون بر نحوه نواختن سازها، محتوا موسیقی به خصوص در موسیقیهای کلامی از اهمیت بسیاری برخوردار است. به عنوان مثال، برخی از آثار، اگرچه آهنگی دلنواز و انرژی بخش دارد؛ اما، به واسطه متن و محتوای ناسالم و یا انتقادی، شنوندگان را به سویی ناسالم سوق میدهند.
موسیقی از منظر سبک و محتوای کلامی آن قابل تمایز میباشد.
چنین موسیقیهایی در طولانی مدت باعث زوال عقل و افسردگی میشود. به همین دلیل، گوش دادن به چنین قطعاتی اشتباه و ناثواب میباشد. بهطور کلی هدف از گوش دادن به موسیقی رسیدن به آرامش و شادی است. برخی از مزایای گوش دادن به آثار موسیقی فاخر و آرامش بخش افزایش سطح انرژی، امید، روحیه، آستانه تحمل و امید به زندگی میشود. اگرچه انتخاب موسیقی معمولا براساس حالات روحی و احساسات روزانه افراد انجام میشود.